کوبیدن قطارها به یکدیگر، سرگرمی عجیب آمریکاییها

امیرمسعود عابدین: در قرن نوزدهم، همزمان با گسترش راهآهن در آمریکا، مردم شیفتهی سرعت، بخار و صدای غرش لوکوموتیوها شدند. اما این شیفتگی خیلی زود به چیزی عجیب و خطرناک تبدیل شد: تصادف عمدی قطارها برای تفریح! دهها هزار نفر از سراسر آمریکا جمع میشدند تا شاهد برخورد دو قطار بخار غولپیکر باشند، رویدادی که با انفجار، دود و فریاد جمعیت همراه بود.
شروع ماجرا: ایدهای از دل بحران
براساس گزارش theautopian، در دهه ۱۸۹۰، مردی به نام اِی. اِل. استریتر، فروشنده تجهیزات ریلی از ایالت ایلینوی، اولین کسی بود که به فکر افتاد دو لوکوموتیو از رده خارج را برای سرگرمی مردم به هم بکوبد.
او در سال ۱۸۹۵ در اوهایو، دو قطار رنگشده با نامهای نمادین «تجارت آزاد» و «حمایت» را به هم کوبید و بیش از ۲۵ هزار نفر را جذب کرد. برخورد قطارها، انفجار بخار و پرتاب ترکش آهنی، جمعیت را هم ترساند و هم هیجانزده کرد. این رویداد، آغازی شد برای نوعی از نمایش که بعدها در سراسر آمریکا گسترش یافت.
بزرگترین تصادف قرن: شهر خیالی «کراش»
موفقیت استریتر باعث شد تا در سال ۱۸۹۶، ویلیام جورج کراش، نماینده شرکت راهآهن میسوری-کانزاس-تگزاس (Katy)، یک نمایش عظیمتر برگزار کند. او شهری موقت به نام «کراش» در تگزاس ساخت؛ با سکوی تماشا، ایستگاه تلگراف، چادرها و غذاخوری و امکانات دیگر. ورود برای همه رایگان بود. راهآهن برای رساندن مردم، بلیت رفتوبرگشت را فقط دو دلار تعیین کرد و حدود ۵۰ هزار نفر از سراسر کشور به آنجا آمدند.
دو قطار رنگارنگ، یکی قرمز و دیگری سبز، با سرعت به سمت هم شتافتند. لحظه برخورد با صدایی مهیب همراه شد، اما در اثر فشار بخار، هر دو دیگ بخار منفجر شدند. فلزهای مذاب و قطعات قطار در هوا پخش شد؛ سه نفر کشته و چندین نفر زخمی شدند. با وجود فاجعه، این رویداد در تاریخ ماندگار شد و حتی الهامبخش آهنگی از اسکات جاپلین شد.
عصر طلایی تصادف برای تفریح
پس از آن، دهها نمایش مشابه در سراسر آمریکا برگزار شد. پرشورترین آنها را مردی به نام جوزف اس. کانولی، معروف به Head-On Joe، اجرا میکرد. او از سال ۱۸۹۶ تا ۱۹۳۲ حدود ۷۳ تصادف قطار نمایشی ترتیب داد و ۱۴۶ لوکوموتیو را نابود کرد. کانولی برای جذب تماشاگر، ایدههای خلاقانهای داشت؛ مثلاً قطارها را با نام دو حزب سیاسی رنگ میکرد یا عمداً با دینامیت و بنزین برخورد را مهیجتر میساخت. گاهی در کنار نمایش، سیرک، موسیقی و غرفههای خوراکی هم برپا میشد؛ نوعی فستیوال مرگ در دل قرن نوزدهم.
افول دوران بخار و پایان نمایشها
با آغاز رکود بزرگ در دهه ۱۹۳۰، دوران این نمایشها به سر رسید. در زمانی که فقر و کمبود بیداد میکرد، نابودی قطارهای سالم عملی اسرافکارانه و غیرانسانی تلقی شد. آخرین تصادف عمدی کانولی در سال ۱۹۳۲ برگزار شد و بعد از آن، این سرگرمی به تاریخ پیوست.
میراث عجیب یک ملت
امروز، تصور تصادف عمدی دو قطار برای تفریح تقریباً غیرممکن است، اما این نمایشها بخشی از روحیه جسور و بیپروای آمریکای صنعتی قرن نوزدهم را نشان میدهند؛ دورانی که پیشرفت، خطر و نمایش در هم آمیخته بودند.
برای مدتی کوتاه، صدای غرش دو لوکوموتیو که به سوی مرگ میرفتند، پرهیجانترین موسیقی آمریکاییها بود.
۵۸۳۲۲