چرایی گسترش پدیده نوجوانان کار در ایران؟

پدیده نوجوانان کار در ایران دیگر تنها یک معضل اقتصادی یا خانوادگی نیست؛ بلکه به مسئلهای چندلایه و ساختاری تبدیل شده است که از دلِ فقر، سیاستهای ناکارآمد، بحران آموزشی، فروپاشی حمایتی خانواده و نابرابریهای مزمن سر برآورده است. امروز نوجوانان کار نه فقط در خیابانها و کارگاهها، که در فضای دیجیتال و شبکههای اجتماعی نیز قربانی اشکال نوین بهرهکشیاند. بررسی این پدیده نشان میدهد که عدالت اجتماعی و آینده توسعه انسانی در گروی اصلاحی بنیادین در سیاستهای حمایتی، حقوقی و آموزشی است.
نوجوانان کار نتیجه برهمکنش چند عامل ساختاریاند. نخست، فقر و نابرابری اجتماعی که خانوادهها را به سمت بهرهگیری از نیروی کار فرزندان سوق میدهد. دوم، ناکامی نظام حقوقی و حمایتی که علیرغم منع کار کودکان در قانون کار، نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ سال را بیدفاع رها کرده و ابزارهای نظارتی و شناسایی مؤثری در اختیار ندارد. سوم، مهاجرت و بیهویتی، که کودکان فاقد شناسنامه یا مهاجر را از آموزش و خدمات محروم میسازد. چهارم، فروپاشی ساختار خانواده بر اثر اعتیاد، طلاق یا خشونت، که نوجوانان را به کار زودهنگام و خیابانی میکشاند. و پنجم، بحران در نظام آموزشی که با ترک تحصیل گسترده، آموزش غیرکاربردی و فقدان مهارتآموزی، نوجوان را از مدرسه رانده و به بازار کار هدایت میکند.
استقلال مالی یا بهرهکشی پنهان؟
باید میان کار داوطلبانه، ایمن و آموزشی نوجوانان و کار اجباری ناشی از فقر و اجبار اجتماعی تفکیک قائل شد. نوجوانی که در کنار تحصیل به کارآموزی یا فعالیت خلاقانه مشغول است، توانمند میشود و این تجربه ارزشمند است. اما نوجوانی که برای تأمین نان خانواده مجبور به کارهای پرخطر، سنگین یا خیابانی است، نه استقلال مییابد و نه رشد میکند؛ بلکه قربانی بهرهکشی اقتصادی و نقض آشکار ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودک میشود.
نقش نظام آموزشی در بازتولید کار نوجوانان چیست؟
آموزش رسمی در ایران، بهجای سد کردن مسیر کار کودک، گاه خود به عاملی در تشدید آن بدل شده است. محتوای ناکارآمد، آموزش حافظهمحور، ترک تحصیل اجباری، بیانگیزگی معلمان و نبود پیوند میان آموزش و اشتغال، همگی نوجوان را از مدرسه گریزان میکنند. در مناطق محروم، نرخ ترک تحصیل تا ۲۵ درصد گزارش شده است. این بحران نهتنها نوجوان را از حق بنیادین آموزش محروم میکند، بلکه او را به سمت بازار کار غیررسمی، استثمار و خطرات اجتماعی سوق میدهد.
کار نوجوانان آثار ویرانگری دارد:
1. جسمی و روانی: فرسودگی در سن رشد، سوءتغذیه، بیماریهای شغلی، اضطراب، افسردگی و در مواردی گرایش به خودکشی.
2. حقوقی: محرومیت از آموزش، سلامت، تفریح و خانواده؛ نقض اصول بنیادین کنوانسیون حقوق کودک، مقاولهنامههای سازمان بینالمللی کار و قوانین داخلی.
3. اجتماعی: افزایش بزهکاری، اعتیاد، بهرهکشی در باندهای سازمانیافته و بازتولید چرخه فقر نسلی.
چالشهای نوپدید؛ از خیابان تا فضای مجازی
دیگر کار نوجوانان محدود به دستفروشی یا کارگاهی نیست. اشکال جدیدی از بهرهکشی در حال گسترش است:
- استثمار دیجیتال در پلتفرمها و شبکههای اجتماعی، از یوتیوب تا اینستاگرام و تبلیغات خانوادگی؛
- کار پنهان دختران نوجوان در منازل و مشاغل خانگی با مخاطرات شدید جسمی و جنسی؛
- بهرهکشی سازمانیافته خیابانی توسط باندها و شبکههای مجرمانه؛
- افزایش کودکان کار بیهویت به دلیل مهاجرتهای اقلیمی و بحرانهای زیستمحیطی؛
- کاهش حساسیت اجتماعی و عادیسازی کار نوجوانان در نگاه خانوادهها و رسانهها.
این پدیده نه با سرکوب انتظامی و جمعآوریهای موقت، که تنها با اصلاح ساختاری و سیاستهای پیشگیرانه مهار میشود. راهکارها عبارتاند از:
1. قانون جامع حمایت از کودکان کار با جرمانگاری بهرهکشی اقتصادی، دیجیتال و خانگی.
2. سامانه ملی شناسایی و پایش کودکان کار با دادههای بینبخشی و هوش مصنوعی.
3. بازطراحی نظام آموزشی با تمرکز بر جذب بازماندگان از تحصیل، آموزش مهارتی و «مدرسه باز».
4. مقررات حمایتی در فضای دیجیتال و الزام پلتفرمها به صیانت از حقوق کودک.
5. دادسرای ویژه کودکان قربانی بهرهکشی اقتصادی در کلانشهرها.
6. یارانههای مشروط به تحصیل برای خانوادههای فقیر و توسعه خدمات اجتماعی.
7. فرهنگسازی و کمپینهای ملی علیه عادیسازی کار نوجوانان با مشارکت رسانه و چهرههای فرهنگی.
کار نوجوانان در ایران تصویری است از نابرابری مزمن و شکست سیاستهای اجتماعی. این پدیده نهتنها سلامت نسل جوان را تباه میکند، بلکه سرمایه انسانی کشور را فرسوده و عدالت اجتماعی را تهی میسازد. تا زمانی که جامعه کار نوجوان را «اجتنابناپذیر» بپندارد، چرخه فقر و بهرهکشی ادامه خواهد یافت. تنها با اراده سیاسی قوی، قوانین جامع، سیاستهای حمایتی هدفمند و مشارکت فعال جامعه مدنی میتوان این چرخه را شکست. آینده توسعه ایران در گروی رهایی نوجوانان از استثمار و تضمین حق آنان بر آموزش، سلامت و زندگی شرافتمندانه است.
* حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان



